۱۳۸۶ دی ۱۶, یکشنبه

از نیمه شب برف می‌بارد. در خانه مانده‌ام. آیدا برایم نامه نوشته است. هنوز کودکانه عاشق می‌شود و کودکانه زمین می‌خورد. چه پاسخی بدهم؟ بگویم که سال‌های بعد برای همین روزهای خرد شدن قلبت هم دلت تنگ می‌شود؟

ساعتی از ظهر گذشته است و هنوز برف می‌بارد. در خانه مانده‌انم، پشت رایانه کیفی‌ام که دوست تازه‌ام است.

هنوز برف می‌بارد. به رقص پاهای عریان محبوبم هنگام رفتن خیره می‌شوم و به انتظار در آغوش کشیدن اندام گرمش پشت پنجره می‌مانم.