۱۳۸۷ دی ۱۸, چهارشنبه

جشنواره فیلم‌های وودی آلن راه انداخته‌ام. از «پول را بردار و فرار کن» تا «پایان هالیوودی»، «هر چیز دیگر» و «ملیندا و ملیندا» و حتی این «ویکی کریستینا بارسلونا»ی عجیب. جالب است که بیشتر با فیلم‌های جدیدترش میانه پیدا کرده‌ام، که می‌گویند به خوبی فیلم‌های میانه‌اش نیست.

تنهایی، جشنواره فیلم‌های وودی آلن راه انداخته‌ام؛ در اتاق خانه پدری‌، پشت مونیتور سیزده و سه دهم اینچی لپ‌تاپم، که جانش را با این همه دانلود به لب رسانده‌ام.

ملیندا و ملیندا چسبید. ویکی کریستینا بارسلونا کمی درب و داغان کرد، البته نه به اندازه آن «امتیاز نهایی» ویران‌گر. «پایان هالیودی» بد نبود و شارلیز ترون زیباروی «سلبریتی» و آدم‌های دور و برش آدم را حسابی یاد دخترهای زیبا و زن‌باره‌های اینجا می‌انداختند که البته کپی‌های دست‌ چندمی از آنها هستند و طعم شرقی و سنتی و جهان سومی‌ توأمان‌شان جای وودی آلن را واقعا خالی می‌کند! در «هر چیز دیگر» آن چه بیشتر چسبید، صحنه‌ای بود که وودی آلن از ماشین کوچکش پیاده شد و شیشه‌ ماشین آن‌هایی را که تحقیرش کرده بودند شکست. عجیب است که با یک آدم امریکایی اینقدر احساس نزدیکی می‌کنم! اصلا گاهی باور نمی‌کنم این وودی آلن امریکایی باشد. اینها را که گفتم صحنه‌ای از «اسکوپ» هم به یادم آمد، آنجا که خبرنگار مرده که در کشتی‌ای به سوی ناکجاآباد می‌رفت، وقتی هوس کرد به زندگی برگردد، خیلی ساده دور از چشم عزراییل از گوشه کشتی خود را به آب انداخت و به زندگی برگشت، منتها در جعبه جادویی وودی آلن!

هیچ نظری موجود نیست: