۱۳۸۳ خرداد ۱۵, جمعه

گفت : رفتي سفر، ديگه خبري ازت نيست.
گفت : دوست ندارم چون دير جواب ميدي.
گفتم : اينجا از سر و كولم كار مي‌ريزه. الانم دارم تو چلوكبابي حاج علي از همه بچه‌ها سفارش مي‌گيرم.
گفتم : جات خاليه.
آخه مي دونستم چلوكباب دوس داره.

گفت : نه چلوكباب دوس دارم نه تو رو!
گفتم : ... عزيز! ولي من تو رو خيلي دوس دارم.
گفت : اگه ميتونستم آدمك بفرستم يه آدمك زبون‌دراز مي‌فرستادم.
گفتم : اينو كه ديگه ميتوني بفرستي. تلفنت فقط پرانتز نداره. p:

هیچ نظری موجود نیست: