۱۳۸۳ فروردین ۱۷, دوشنبه

امیدوارم این سعادت رو پیدا کنین که "فرمان هفتم" کریشتف کیشلوفسکی فقید رو ببینین، اونم با اون تصویر شفاف باورنکردنی‌ای که من دیدم!
این فیلم کیشلوفسکی هم مثل همیشه با کمترین حرفها، مکثها و نگاهها به عمیقترین احساسات و دغدغه‌های انسانی دست میکشه و نفس بیننده رو تو سینه حبس میکنه.
سکانس آخر فیلم واقعا تکون دهنده‌س. سکانسی که با نماها، نگاهها و حرفهایی مقطع و کوتاه به سرعت باد میگذره. و به سرعت گذر همین نماها و نگاهها و حرفها دختری هم میدوه و همه اون چیزی رو که بهش چنگ زده بود و به خاطرش جنگیده بود رها میکنه. دختری که در یک لحظه همه رؤیاها و عصیانها و دست و پا زدنهاش فرو میریزه و ناتوانی و تنهایی توأمانش راه دیگه‌ای براش باقی نمیگذاره.
این همه هرگز نه "گفته" میشه و نه به خاطر دیدنش – به خاطر "با قلب خوندنش" - داستان سوزناکی روایت میشه. فقط در یک لحظه، قلب بیننده میتونه به اعماقش راه پیدا کنه میتونه هم بی توجه از کنارش بگذره.
و خوب این فقط احساسی بود که از دیدن یک سکانس فیلم بهم دست داد. شگفتیهای دیگه شاهکار "ده فرمان" اونچنان نیازی به بازگویی نداره. مثل این شگفتی که زیر عنوان فرمان هفتم، فرمان "دزدی نکنید" موسای پیامبر - چنین داستانی انتخاب و نوشته شده و اینطور اخلاق و پیچیدگیهای روح و زندگی انسانهای معاصر روی یک حلقه فیلم شصت دقیقه‌ای حک شده.
فقدان "کریشتف کیشلوفسکی" واقعا دردناک و تأسفباره. سالروز مرگش همین چند روز پیش بود، سیزدهم مارس ١۹۹۶… .

هیچ نظری موجود نیست: