۱۳۸۲ شهریور ۲۱, جمعه

از اينکه مدتيه نتونستم بنويسم خيلي ناراحتم. آخه ديگه به خاطر کارهاي بزرگي هم نبوده که ننوشتم. يکي دو تا مهمون و اومد و رفتاش هيچ مجال تنهايي برام نذاشته که بنويسم. با وجود اينکه چيزاي زيادي به ذهنم اومده.

هیچ نظری موجود نیست: