۱۳۸۲ فروردین ۸, جمعه
موقعي که کمکم همه شروع ميکنن به خوابيدن، منم شب به خيري ميگم و ميام تو اتاقمو درو ميبندم. تختمو آماده ميکنم، ساعتو کوک ميکنم و يه ليوان آب کنار سرم ميذارم. بعد چراغ رو خاموش ميکنم و دراز ميکشم.
آخ… چه احساس آرامشي ميکنم.
چنان احساس خوبي بهم دست ميده که انگار تازه زندگي زيباي من ميتونه شروع بشه.
.
.
مدتيه وقتي ميرم تو رختخواب دراز ميکشم، وقتي که سکوت و تاريکي اتاقو پر ميکنه، تازه سرحال ميشم و انگيزه فعاليت و بيداري توم پيدا ميشه. هزار تا ايده و کار ميياد تو ذهنم.
اما خوب نبايد اونقدر بيدار بمونم که صبح دير بيدار شم و همه چيز قاطي پاتي بشه. تازه يه هفته ديگهم دانشگاه شروع ميشه و اصلا دوست ندارم صبحا به سختي بلند شم.
با اين فکرا ميخوام خودمو به خواب راضي کنم. اما باز دلم نميياد اين شب رو، اين فرصت ناب رو از دست بدم.
.
.
حس ميکنم براي خوابيدن نياز دارم صدايي بشنوم. صداي گرم يه آدم که در مورد عاديترين و کوچيکترين و ساده ترين چيزاي زندگي حرف بزنه. ديگه مدتيه از شنيدن راديو پاک نااميد شدم. البته يکي دو شب آدماي فهميدهاي برنامه رو اجرا مي کنن اما از بس که بي اشتياقن و شعار ميدن و حرفهاي ظاهرا پر معني ميزنن که آدم خسته ميشه.
.
.
نه فايده اي نداره! نه خوابم ميبره نه دلم ميياد تو اين شب زيبا به زور خودمو بخوابونم. از بين پرده اتاقم دو تا شعاع نور رو سقف اتاقم افتاده. مدتي اونا رو نگاه ميکنم.
انگار مدتيه نسبت به نيمه شب خيلي احساس بهتري دارم.
شايد به خاطر اون چند لحظه ناب تحويل سال بود. لحظاتي که خونه خودمون نبوديم و من براي تنهايي تو اتاقم له له مي زدم، اما تونستم يکي دو لحظه ميون ديگران طعم ناب زندگي رو مزمزه کنم.
.
.
آخرش از خير صبح زود بيدار شدن ميگذرم و بلند ميشم و يکي از چراغاي اتاق رو که کم نوره روشن مي کنم. مداد و کاغذامو مييارم رو تختم. پتو رو ميکشم رو خودم و شروع ميکنم به نوشتن. خيلي از چيزايي رو که تو روز نيمه کاره نوشتم نميتونم ادامه بدم. چون سنگينن و نياز به فکر کردن زيادي دارن. مثل مطلبي که ميخوام به خاطر دوستم و درباره ابتذال و تکرار بنويسم. نه فقط ميخوام به چيزايي که دوست دارم فکر کنم و بنويسم. پراکنده و بي سرانجام. گاهي هم به هيچ نتيجهاي نميرسم ... درست مثل همين لحظه!
انگار باز دهنم خشک شده. بهتره يه کم ديگه آب بخورم...
چه شبيه امشب!
چه شبي ميتونه باشه امشب!
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر