۱۳۸۱ آذر ۲۸, پنجشنبه

...
جاده‌ها با خاطره قدمهای تو بيدار مي‌مانند
که روز را پيشباز مي‌رفتي،
هر چند
سپيده
تو را
از آن پيشتر دميد
که خروسان
بانگ سحر کنند.
...
دريا به جرعه‌يي که تو از چاه خورده‌ای حسادت مي‌کند.


«احمد شاملو»


هیچ نظری موجود نیست: