۱۳۸۱ دی ۱, یکشنبه

فردا و چند روز پيش روم از همون وقتايي‌يه که بايد خودمو دوباره احيا کنم.
بايد زندگي، روحيه و توانم رو براي معماري کردن شکل بدم.
آخه من در برابر خودم و معماري مسئولم!!!
شايد بد نباشه چند روزي کمتر اين طرفا آفتابي بشم، تا يه کم ساعات روز و شبم رو دوباره پربار کنم و بعدش يه کم بهتر از اين کامپيوتر وقت خراب کن! استفاده کنم.
تصميم گرفتن و براي يه مدت کنار گذشتن چيزي که عادت بي فکر تو به اون داره ساعات زندگيتو از بين ميبره، کار سخت و بزرگيه. بزرگ مثل همون «فرهنگ»ي که گاهي خيلي نازنين ميشه!!!

هیچ نظری موجود نیست: