هرگز کسي اين گونه فجيع به کشتن خود برنخاست
که من به زندگي نشستم!
چشمانت راز آتش است.
و عشقت پيروزي آدمي است
هنگامي که به جنگ تقدير ميشتابد.
و آغوشت
اندک جايي براي زيستن
اندک جايي براي مردن
و گريز از شهر
که با هزار انگشت
به وقاحت
پاکي آسمان را متهم ميکند.
کوه با نخستين سنگها آغاز ميشود
و انسان با نخستين درد.
در من زنداني ستمگري بود
که به آواز زنجيرش خو نميکرد؛
من با نخستين نگاه تو آغاز شدم.
سوم خرداد
از «آيدا در آينه»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر